تبعیض دیجیتال در سایه سکوت رسمی
طی ماههای اخیر، با تصویب طرحی موسوم به «اینترنت اقشار» در شورای عالی فضای مجازی، یکی از نگرانکنندهترین طرحهای سانسور هدفمند در جمهوری اسلامی وارد فاز رسمی شد.این مصوبه در بهمن ۱۴۰۳ تصویب شدهبود اما تصویب آییننامه اجرایی آن به بعد از جنگ ۱۲ روزه کشیدهشد. در روزی که سخنگوی دولت جمهوری اسلامی در کنفرانس خبری درباره «اینترنت آزادتر» خبرنگاران صحبت میکرد، در شورای عالی فضای مجازی به ریاست رئیس جمهوری، آئیننامه اجرایی کمیته «تسهیل فعالیت کسبوکارهای اقتصاد رقومی (دیجیتال)» تصویب شد.
این طرح، که از آن با عنوان «اینترنت طبقاتی» نیز یاد میشود، مدلی از دسترسی کنترلشده و تبعیضآمیز به اینترنت است که نهتنها اصل برابری در دسترسی به اطلاعات را نقض میکند، بلکه نشانهای از بلوغ یک پروژه اقتدارگرایانه دیجیتال در ایران است.
در اینترنت طبقاتی، کاربران اینترنت بر اساس ویژگیهایی چون شغل، تحصیلات، وابستگی نهادی، یا حتی گرایشهای سیاسی، در سطوح مختلفی از دسترسی به اینترنت بینالمللی طبقهبندی میشوند. این طبقهبندی، که بر بستر زیرساختهای فنی مانند سامانه شاهکار، فایروال ملی و لیستهای سفید IP پیاده میشود، به حکومت اجازه میدهد برخی افراد را از محدودیتهای سراسری سانسور معاف کند.
طبق اسناد و اطلاعات موجود، در حال حاضر حدود ۵۰ هزار نفر در ایران به اینترنتی با سانسور کمتر یا بدون فیلتر دسترسی دارند. این گروه شامل مقامهای حکومتی، برخی خبرنگاران وابسته، استادان دانشگاه، روحانیون و برخی چهرههای نزدیک به نظام میشوند.
مدل اجرایی اینترنت طبقاتی بر سه محور استوار است:
- سیمکارتها و VPNهای ویژه: عرضه انواع خاصی از سیمکارتها و فیلترشکنهای دولتی که تنها برای گروههای مشخصی فعال میشوند.
- لیستهای سفید IP: مستثنا کردن آدرس IP برخی کاربران یا نهادها از فایروال ملی.
- دسترسی از طریق مراکز خاص: مانند دانشگاهها، خبرگزاریها یا دفاتر نهادهای حکومتی که دسترسی به اینترنت آزاد برای کارمندان یا اعضای آن مراکز فراهم شده است.
این زیرساخت پیشتر در سطح محدودی وجود داشت، اما اکنون در قالبی ساختاریافته و هدفمند در حال گسترش است. در این ساختار، دسترسی به اینترنت آزاد دیگر یک امتیاز فنی نیست، بلکه نشانهای از مشارکت در یک نظام تبعیضآمیز است. کسانی که در لیست سفید قرار دارند و از اینترنت بدون فیلتر استفاده میکنند، یا سکوت میکنند یا آن را امتیازی طبیعی میپندارند؛ در حالی که این امتیاز، سندی است بر همکاری با پروژهای که عمداً میلیونها کاربر دیگر را از حق دسترسی برابر محروم میکند.
در مقابل، برخی از همین کاربران ویژه، بهجای پنهانکاری، به شفافسازی روی آوردهاند: اقداماتی مانند افشای دسترسیهای خاص یا حتی به اشتراکگذاری اینترنت آزادتر با دیگران. اینجاست که «ابزار مقاومت دیجیتال» وارد میدان میشود. سرویسهایی مانند سیتیلینک یا پروژههایی مانند نسنت کانکت امکان استفاده معکوس از سیستم سانسور را فراهم کردهاند. در این روشها:
کاربری که به اینترنت آزادتر دسترسی دارد (مثلاً از طریق سیمکارت خاص یا اینترنت دانشگاهی)، یک سرور واسط راهاندازی میکند.
کاربران دیگر، از طریق اینترنت داخلی، به این سرور متصل میشوند و از آنجا به اینترنت بینالمللی دسترسی مییابند.
این مدل، فارغ از نوع منبع اینترنت، قابلاجراست: چه استارلینک باشد، چه اینترنت مراکز تحقیقاتی، یا حتی اینترنتی از نوع «طبقاتی». آنچه مهم است، اراده برای به اشتراکگذاری و مقابله با انحصار است. در شرایطی که جمهوری اسلامی در واکنش به اعتراضات یا بحرانهای اجتماعی، اینترنت بینالمللی را در یک استان یا منطقه قطع میکند، این روشها به ابزاری کلیدی برای مقاومت دیجیتال تبدیل میشوند.
جمعبندی
اینترنت طبقاتی، نه یک شایعه بلکه بخشی از واقعیت تلخ سیاستگذاری دیجیتال در جمهوری اسلامی است. پروژهای با ماهیت تبعیضآمیز، که با برچسبهایی چون «صیانت از کودکان» یا «حمایت از کسبوکارها» توجیه میشود، اما در عمل، به ابزار کنترل، تبعیض و سرکوب بدل شده است.
در برابر چنین ساختاری، افشاگری و همرسانی میتواند گامی مؤثر در مسیر مقاومت باشد. اگر اینترنت «آزادتر» دارید، آن را از انحصار خارج کنید. اگر در لیست سفید هستید، آن را مستند و شفاف کنید. این سکوت است که ساختار تبعیض دیجیتال را تثبیت میکند؛ و صدای افشاگری، نخستین گام در شکستن آن است.