چهره پنهان تهدید در اسکاندیناوی
گزارش اخیر Eurasia Review نشان میدهد که عملیات اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران دیگر محدود به خاورمیانه یا اهداف سنتی در اروپا و آمریکا نیست. اسکاندیناوی و بهویژه دانمارک و نروژ حالا به میدان فعال عملیاتهای پنهان تهران تبدیل شدهاند. آنچه این تحلیل آشکار میکند این است که جمهوری اسلامی، با تکیه بر ابزارهایی چون سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و شبکههای پوششی مذهبی و دیپلماتیک، توانسته دامنهی نفوذ خود را به کشورهایی بکشاند که سالها بهعنوان پایگاههای امن دموکراسی و حقوق بشر شناخته میشدند.
این فعالیتها از ترور و جاسوسی گرفته تا حملات سایبری، خرید غیرقانونی فناوری، بهرهگیری از شبکههای جنایی و فشار سیاسی را در بر میگیرد. غیبت واکنش قاطع از سوی دولتهای دانمارک و نروژ عملاً به جمهوری اسلامی این پیام را داده است که هزینهی فعالیت در این کشورها پایین است و فرصت برای پیشبرد اهداف استراتژیک فراهم.
چرا اسکاندیناوی؟ راهبرد تهران در شمال اروپا
جمهوری اسلامی از سالهای نخست پس از انقلاب مخالفان تبعیدی خود در اروپا را بهعنوان تهدیدی حیاتی میدید. در دانمارک و نروژ، هرچند جامعه ایرانی کوچکتر از کشورهایی چون سوئد است، اما فعالتر و تأثیرگذارتر در حوزههای دانشگاهی، رسانهای و سیاسیاند. همین جایگاه باعث شده تهران تلاش کند با نظارت، ارعاب و در مواردی حذف فیزیکی، این مخالفان را مهار کند.
در سطحی وسیعتر، اسکاندیناوی به دلیل دانشگاههای پیشرفته، صنایع فناورانه و جایگاه ژئوپلیتیکش برای تهران اهمیت دارد. جمهوری اسلامی میکوشد از این بستر برای دسترسی به فناوریهای حساس و تأثیرگذاری بر تصمیمات اتحادیه اروپا بهره ببرد. همکاری روزافزون تهران با روسیه ـ از ارسال پهپاد و موشک برای جنگ اوکراین گرفته تا توافق راهبردی ۲۰ ساله ـ نیز اسکاندیناوی را به میدان رقابتی تازه بدل کرده است. مسدودسازی عضویت سوئد در ناتو، نمونهای آشکار از همگرایی منافع مسکو و تهران بود که بیواسطه امنیت شمال اروپا را تحت فشار قرار داد.
ساختار نهادی؛ از دفتر رهبری تا سفارتها
مرکز ثقل تمام این عملیاتها، شخص علی خامنهای و نهادهای وابسته به اوست. دفتر رهبری، شورای عالی امنیت ملی، سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات همگی زیر چتر تصمیمگیری او عمل میکنند. سپاه، بهویژه نیروی قدس، مسئول اصلی عملیات خارجی است؛ از تأمین مالی حزبالله و حماس تا طراحی ترور مخالفان در اروپا. وزارت اطلاعات (واجـا) نیز با پوشش دیپلماتیک فعال است و نمونه بارز آن پرونده اسدالله اسدی در ۲۰۱۸ بود که به اتهام طراحی بمبگذاری در پاریس محکوم شد.
سفارتهای جمهوری اسلامی در اروپا بارها بهعنوان پایگاه عملیاتی معرفی شدهاند. دیپلماتهای ایرانی در نروژ و دانمارک بهخاطر ارتباط مستقیم با عملیات ترور یا جاسوسی اخراج شدهاند. این الگو ثابت میکند که دیپلماسی برای تهران صرفاً پوششی برای شبکهسازی اطلاعاتی است.
دانمارک: از دانشگاهها تا سفارت اسرائیل
سازمان اطلاعات و امنیت دانمارک (PET) در گزارشهای سالانه خود بهطور مکرر درباره فعالیتهای جمهوری اسلامی هشدار داده است. یکی از حوزههای اصلی نگرانی، نفوذ در دانشگاهها و مراکز علمی است. دانشگاه آرهوس با همکاری PET در سال ۲۰۲۳ طرحی آزمایشی برای بررسی پیشینه پژوهشگران خارجی ـ بهویژه ایرانی، روسی و چینی ـ آغاز کرد که حالا دائمی شده است. دلیل این اقدام، کشف تلاشهای مکرر برای دسترسی غیرقانونی به تحقیقات علمی و فناوریهای دوکاربردی بود.
در حوزه سایبری، گروه «Silent Librarian» وابسته به سپاه بارها به دانشگاههای دانمارک حمله کرده و با فیشینگ موفق به سرقت دادههای تحقیقاتی شده است. این عملیات بخشی از کارزار جهانی «مبنا» است که دهها دانشگاه در اروپا و آمریکا را هدف قرار داده بود.
اما دامنه تهدید فقط دیجیتال نیست. در اکتبر ۲۰۲۴، حملهای علیه سفارت اسرائیل در کپنهاگ رخ داد که به گفته منابع امنیتی توسط شبکه جنایی «فاکستروت» به سفارش جمهوری اسلامی انجام شد. استفاده از گروههای تبهکاری محلی، همان الگویی است که در سوئد نیز مشاهده شد و نشان میدهد تهران برای کاهش ریسک مستقیم، عملیاتش را به بازیگران واسطه میسپارد.
پرونده پر سر و صدای دیگر به سال ۲۰۱۸ بازمیگردد: طرح ترور حبیب یَور کعبی، رهبر «حرکت مبارزه عربی برای آزادی اهواز» (ASMLA). دانمارک با یک عملیات امنیتی گسترده این نقشه را خنثی کرد. یک نروژی-ایرانی به نام محمد داوودزاده لولویی به اتهام جاسوسی برای ایران محکوم شد. با وجود واکنش دیپلماتیک تند دانمارک، جمهوری اسلامی دست از این مسیر برنداشت و حتی سه رهبر ASMLA بعداً به اتهام همکاری با عربستان سعودی در دانمارک محاکمه شدند.
کاریکاتورهای محمد؛ ابزار فشار ایدئولوژیک
بحران کاریکاتورهای محمد، پیامبر اسلام در روزنامه «یولاندس پستن» (۲۰۰۵) فرصتی طلایی برای جمهوری اسلامی بود تا رهبری اعتراضات جهانی علیه دانمارک را برعهده بگیرد. تهران با سازماندهی تظاهرات، حمله به سفارتهای دانمارک و انگلستان در تهران و تحریک به تحریم کالاهای دانمارکی، تلاش کرد خود را بهعنوان مدافع اسلام معرفی کند. این ماجرا نشان داد که جمهوری اسلامی از موضوعات فرهنگی و مذهبی نیز برای اعمال فشار سیاسی و دیپلماتیک در اروپا بهره میبرد و بحرانها را به ابزار قدرت نرم و سخت بدل میکند.
نروژ: ترور نافرجام ویلیام نیگارد
در نروژ، پرونده ترور ویلیام نیگارد، ناشر کتاب «آیات شیطانی» سلمان رشدی در ۱۹۹۳، یکی از مهمترین شواهد دخالت جمهوری اسلامی است. نیگارد سه بار در مقابل خانهاش در اسلو هدف گلوله قرار گرفت اما زنده ماند. در آن زمان عاملان شناسایی نشدند، اما اسناد محرمانهی منتشرشده در ۲۰۲۳ نشان داد که سفارت جمهوری اسلامی در اسلو و یک دیپلمات مرتبط با سپاه در طراحی این سوءقصد دست داشتهاند. هرچند پرونده در ۲۰۲۴ بسته شد، اما پیامد آن برای حافظه امنیتی نروژ ماندگار است: تهران آماده است حتی به شهروندان بومی اروپایی حمله کند اگر آنها را مخالف ایدئولوژیک خود بداند.
هدف قرار دادن فعالان طرفدار اسرائیل
در ۲۰۱۶، پلیس امنیت نروژ (PST) یک مأمور نیروی قدس سپاه را هنگام نزدیکشدن به خانه یک فعال نروژی طرفدار اسرائیل بازداشت کرد. هرچند او سریعاً به ایران بازگردانده شد، اما این پرونده نشان داد جمهوری اسلامی نهفقط مخالفان ایرانی، بلکه شهروندان اروپایی حامی اسرائیل را نیز در فهرست اهداف خود دارد.
جاسوسی از مخالفان؛ از دیپلمات تا امام مسجد
در دهه ۱۹۹۰، دیپلماتهای جمهوری اسلامی در اسلو بهطور سیستماتیک مخالفان تبعیدی را تحت نظر داشتند. محمد موحد، یکی از دیپلماتها، ایرانیان پناهنده را بهعنوان خبرچین جذب میکرد. یک مورد دیگر، صابری مقدم، با هویت جعلی مأموریت داشت فعالیتهای فرشته یقنه، یکی از مخالفان سرشناس، را پیش از سفرش به نروژ رصد کند. این الگو تا دهههای بعد ادامه یافت.
نمونه بارز، مسجد «تویتا» در اسلو بود که امام جماعت آن بهعنوان مأمور اطلاعاتی جمهوری اسلامی معرفی شد. او با لولویی، همان فرد محکوم در پرونده ASMLA در دانمارک، ارتباط داشت. این شبکهسازی مذهبی بار دیگر نشان میدهد مساجد و مراکز فرهنگی چگونه به پوششی برای فعالیتهای اطلاعاتی بدل میشوند.
عملیات سایبری و نفوذ در دانشگاهها
در ۲۰۱۸، نروژ نیز هدف کارزار سایبری «مبنا» قرار گرفت. دانشگاه اسلو و دانشگاه برگن با حملات فیشینگ روبهرو شدند که ۴۳ پژوهشگر برجسته را فریب داد و اطلاعات ورودشان به سرقت رفت. FBI این کارزار را بخشی از شبکه جهانی سپاه معرفی کرده که بیش از ۳۰۰ دانشگاه در ۲۱ کشور را هدف گرفته بود.
علاوه بر این، در ۲۰۲۴ یک شهروند نروژی که بهعنوان نگهبان سفارت آمریکا در اسلو کار میکرد، به اتهام جاسوسی برای جمهوری اسلامی و روسیه بازداشت شد. او در بازجویی اعتراف کرد اطلاعات حساس را در ازای پول منتقل کرده است. این پرونده بار دیگر احتمال هماهنگی میان تهران و مسکو را در حوزه عملیات اطلاعاتی برجسته کرد.
جمعبندی: خلأ واکنش قاطع و پیامدهای آن
گزارش Eurasia Review روشن میکند که جمهوری اسلامی در دانمارک و نروژ بخشی از یک استراتژی وسیعتر را دنبال میکند: سرکوب مخالفان، دسترسی به فناوریهای پیشرفته، ضربه زدن به اهداف اسرائیلی و یهودی، و بهرهبرداری از بسترهای مذهبی و دیپلماتیک.
در نبود واکنش سخت و هماهنگ، این کشورها به محیطی کمهزینه و پرمنفعت برای تهران بدل شدهاند. همانگونه که در پروندههای متعدد دیده میشود، اخراج دیپلماتها یا محکومیت چند ساله عاملان کافی نبوده تا رفتار جمهوری اسلامی تغییر کند.
برای مهار این تهدید، تحلیلگران پیشنهاد میکنند که اتحادیه اروپا گامهایی جدیتر بردارد: قرار دادن سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی، افزایش شفافیت در دانشگاهها، محدود کردن فعالیت مراکز مذهبی وابسته به جمهوری اسلامی و همکاری نزدیکتر سرویسهای امنیتی منطقه. در غیر این صورت، اسکاندیناوی همچنان صحنهی بازیهای پنهان تهران باقی خواهد ماند.