از کار افتادن همزمان هزاران تلویزیون هوشمند چینی در ایران نشان داد تهدید فراتر از اختلاف مالی دو شرکت است
در تیرماه ۱۴۰۴ هزاران تلویزیون هوشمند برندهای اسنوا و دوو بهطور ناگهانی و همزمان از کار افتادند. شرکت انتخاب، تولیدکننده این برندها در ایران، پس از چند روز سکوت، اعلام کرد که مشکل به «اختلال نرمافزاری» ناشی از «ناهماهنگی با تأمینکننده چینی» مربوط میشود. در ظاهر، این ماجرا اختلافی میان یک شرکت ایرانی و یک طرف چینی بود؛ اما عمق ماجرا بسیار فراتر از یک اشکال تجاری است. آنچه در خانههای ایرانیان رخ داد، نشانهای نگرانکننده از بحران حریم خصوصی، وابستگی فناورانه و ناامنی دیجیتال در کشور است.
کنترل از راه دور؛ زمانیکه خانه دیگر قلمرو خصوصی نیست
تلویزیون، تا همین چند سال پیش صرفاً یک گیرنده تصویر بود؛ اما امروز بخشی از زیرساخت دیجیتال زندگی روزمره ماست. تلویزیونهای هوشمند به اینترنت متصلاند، داده جمعآوری میکنند، صدا را تحلیل میکنند، و گاه حتی از طریق دوربین و میکروفون، در فضای داخلی خانه «حضور» دارند. حالا تصور کنید شرکتی در کشوری دیگر، بدون اطلاع کاربر، بتواند با یک بهروزرسانی از راه دور، این دستگاه را غیرفعال کند یا تغییراتی در عملکرد آن اعمال کند. آیا هنوز میتوان نام این فضا را «خانه» گذاشت؟
در ماجرای اسنوا و دوو، دقیقاً همین اتفاق افتاد. شرکت چینی KTC، که زیرساخت نرمافزاری این تلویزیونها را تأمین میکند، بهدلیل اختلاف بر سر سطح دسترسیها و کدها، تغییری در بهروزرسانی سیستم ایجاد کرد که باعث از کار افتادن دستگاهها شد. این یعنی، در عمل، یک شرکت تجاری خارجی، بدون مراجعه به نهادی قانونی، توانسته دهها هزار دستگاه داخل منازل ایرانی را از کار بیندازد.
کاربران بیپناه؛ کدام نهاد از حریم شهروندی دفاع میکند؟
در کشورهای دیگر، نقض حریم خصوصی کاربران یا دستکاری از راه دور در عملکرد دستگاههای دیجیتال، با واکنش شدید نهادهای نظارتی روبهرو میشود. شرکتهایی مانند سامسونگ، اپل یا آمازون بارها بابت چنین عملکردهایی جریمه یا مجبور به پاسخگویی شدهاند. اما در ایران، حتی نهادهایی که نام «حمایت از مصرفکننده» یا «تنظیم مقررات» را یدک میکشند، در قبال این اتفاق سکوت کردهاند.
کاربران خریدار تلویزیونهای اسنوا و دوو، نهتنها هیچگونه هشدار یا رضایتنامهای برای دستکاری نرمافزاری از راه دور دریافت نکردهاند، بلکه پس از بروز بحران، با نبود شفافیت، تاخیر در پاسخدهی، و نبود مرجع رسمی برای شکایت روبهرو شدند. در چنین ساختاری، کاربر ایرانی به موجودی بیپناه در اکوسیستم دیجیتال بدل شده که نهتنها تحت کنترل حکومت، بلکه در معرض تصمیمات فنی شرکتهای خارجی نیز هست.
بسیاری از کاربران ایرانی تلویزیونهای اسنوا و دوو را با تصور حمایت از «کالای ایرانی» خریداری کردهاند. اما بحران اخیر نشان داد که بسیاری از محصولات داخلی صرفاً مونتاژهایی وابسته به پلتفرمهای نرمافزاری و سختافزاری خارجیاند. اگر یک شرکت خارجی میتواند از راه دور دستگاه را از کار بیندازد، آیا کنترل واقعی با شرکت ایرانی است؟ و اگر پاسخ منفی است، آیا شهروند ایرانی باید هزینهی این بیاختیاری را در خانهی خودش بپردازد؟
تهدیدی فراتر از تلویزیون؛ وقتی کل خانه هوشمند آسیبپذیر است
ماجرا تنها به تلویزیون محدود نمیشود. همین امروز، یخچالها، قفلهای دیجیتال، دوربینهای نظارتی، ترموستاتها و حتی جاروبرقیهای رباتیک در خانههای ایرانی، از برندهای چینی یا وابسته به زیرساختهای آنها هستند. اگر ماجرای تلویزیونها یک پیشنمایش بود، آینده میتواند سناریوهای نگرانکنندهتری رقم بزند: خانههایی که «هوشمندانه» خاموش میشوند، دادههایی که بیاطلاع ساکنان منتقل میشوند، و زندگی دیجیتالی که از مرز حاکمیت عبور کرده و در دست شرکتهای چینی است.
ماجرای خاموشی تلویزیونهای هوشمند، باید نقطه عطفی در نگاه ما به امنیت دیجیتال و حریم خصوصی باشد. امروز، امنیت در خانه تنها به قفل در و میله پنجره وابسته نیست؛ بلکه به کدی که در سرورهای شرکتی در چین یا جای دیگر نوشته میشود، گره خورده است.
تا زمانی که نهاد ناظر مستقل، قانون شفاف حمایت از دادهها، و چارچوبی برای پاسخگویی شرکتهای فناور وجود نداشته باشد، هر شهروند ایرانی در خانهی خود، بالقوه در معرض سانسور، خرابکاری، یا نقض حریم خصوصی قرار دارد. این یک خطر فناورانه نیست؛ این یک بحران اجتماعی است.